آداب کوهنوردی
کوهنوردی ، کوهنوردی ، ورزش دستیابی یا تلاش برای دستیابی به نقاط مرتفع در مناطق کوهستانی ، عمدتا برای لذت صعود. اگر چه این اصطلاح اغلب آزادانه به اعمال راه رفتن تا کوه های کم ارتفاع که مشکلات تنها در حد متوسط ارائه، آن است که بیشتر به درستی به بالا رفتن در محل های محدود که در آن چنین خطرات زمین و آب و هوا در شرایط کنونی که برای ایمنی، یک مقدار مشخصی از تجربه قبلی خواهد یافت لازم برای افراد غیرآموز ، کوهنوردی یک سرگرمی خطرناک است.
کوهنوردی از سایر ورزشهای فضای باز متفاوت است زیرا طبیعت به تنهایی زمینه فعالیت - و تقریباً در مورد همه چالشها - را برای شرکت کننده فراهم می کند. صعود به کوه نمایانگر هیجاناتی است که با آزمایش شجاعت ، تدبیر ، حیله گری ، قدرت ، توانایی و استقامت فرد تا حد بالایی در شرایط خطر ذاتی ایجاد می شود. کوهنوردی ، تا حدی بیشتر از سایر ورزش ها ، یک فعالیت گروهی است که هر یک از اعضا در هر مرحله از موفقیت گروه پشتیبانی می کنند و یا از آن پشتیبانی می کنند. برای بیشتر کوهنوردان ، لذت کوهنوردی نه تنها در "فتح" یک قله بلکه در رضایت جسمی و معنوی ناشی از تلاش شدید شخصی ، مهارت روزافزون و تماس با عظمت طبیعی است.
تاریخ
تلاش های اولیه برای صعود به قله های کوهستان انگیزه های دیگری غیر از انگیزه های ورزشی بود: برای ساختن محراب یا دیدن اینکه آیا ارواح واقعاً ارتفاعات ممنوع را در یک زمان تحت تعقیب قرار می دهند ، یا یک نمای کلی از منطقه خود یا حومه همسایه یا مشاهدات هواشناسی یا زمین شناسی را نشان می دهند. قبل از دوران مدرن ، تاریخ تلاشهای کمی را برای صعود به قله های کوهستان صرفاً برای موفقیت به ثبت رسانده است. در طول قرن هجدهم تعداد فزاینده ای از فیلسوفان طبیعی - دانشمندان عصر خود - شروع به سفرهای میدانی به این کشور کردندکوه های آلپ اروپا برای مشاهدات علمی نواحی اطراف چامونیکس ، فرانسه ، به دلیل وجود یخچال های عالی در زنجیره مون بلان ، مورد توجه ویژه محققان قرار گرفت .
کوهنوردی به معنای معاصر ورزشی هنگامی متولد شد که یک دانشمند جوان ژنتیکی ، Horace-Bénédict de Saussure ، در اولین بازدید از Chamonix در سال 1760 ، بازدید شدهمونت بلانک (با ارتفاع 4807 متری بلندترین قله اروپا) و تصمیم گرفت که به قله آن صعود کند یا مسئولیت صعود آن را به عهده بگیرد. او برای اولین صعود به مون بلان جایزه جایزه ارائه داد ، اما بیش از 25 سال بعد از سال 1786 بود که پول او را ادعا کرد - توسط یک پزشک شامونیکس ،میشل-گابریل پاکارد ، و باربر او ،ژاک بالمات. یک سال بعد دو سوسور خود را به قله مونت بلان صعود کرد. پس از سال 1850 گروه کوهنوردان انگلیسی با راهنمایان سوئیسی ، ایتالیایی یا فرانسوی یکی پس از دیگری قله های بلند سوئیس را مقیاس بندی کردند . یک صعود شاخص در رشد این ورزش اولین صعود تماشایی این ورزش بودماترهورن (4،478 متر) در 14 ژوئیه 1865 ، توسط یک مهمانی به رهبری یک هنرمند انگلیسی ،ادوارد Whymper . در اواسط قرن نوزدهم ، سوئیسی ها تعداد زیادی از راهنماها را ایجاد کردند که با کمک آنها می توانست کوهنوردی را به یک ورزش برجسته تبدیل کند ، زیرا آنها منجر به قله به قله رسیدن در سراسر اروپای مرکزی می شوند.
تا سال 1870 همه اجلاسهای اصلی کوههای آلپ مقیاس بندی شدند و کوهنوردان شروع به جستجوی مسیرهای جدید و دشوارتر در قله هایی کردند که قبلاً صعود شده بودند. با غلبه بر چند قله جزئی آلپ ، در پایان قرن نوزدهم کوهنوردان توجه خود را بهکوه های آند در آمریکای جنوبی ، آمریکای شمالی کوههای راکی ،قفقاز در لبه غربی آسیا ، قله های آفریقا و سرانجام وسعت هیمالیا .کوه Aconcagua (6959 متر) ، بلندترین قله آند ، برای اولین بار در سال 1897 صعود شد وGrand Teton (4،197 متر [4،197 متر]) در کوههای راکی ??آمریکای شمالی در سال 1898 صعود شد. دوک d"Abruzzi ایتالیایی در 1897 اولین صعود بهکوه سنت الیاس (5489 متر) ، که در مرز بین المللی ایالت آلاسکا و یوکان آمریکا ، کانادا قرار دارد و در سال 1906 با موفقیت صعود کردقله مارگریتا در رشته کوه رونزوری (5،119 متر) در شرق آفریقا . در سال 1913 یک آمریکایی ،هادسون استاک ، به دنالی صعود کرد (کوه مک کینلی ) در آلاسکا ، که با ارتفاع 20310 فوت (6190 متر) بلندترین قله در آمریکای شمالی است . راه برای فتوحات بیشتر باز می شد ، اما اواسط قرن قبل از صعود از سنگر نهایی ، کوه اورست در هیمالیا ، می گذشت.
با ادامه قرن بیستم ، شخصیت واقعی بین المللی کوهنوردی شروع به آشکار شدن کرد. اتریشی ها ، چینی ها ، انگلیسی ها ، فرانسوی ها ، آلمانی ها ، هندی ها ، ایتالیایی ها ، ژاپنی ها و روس ها به طور فزاینده ای توجه خود را به فرصت های ذاتی بزرگترین خشکی کوه سیاره ،هیمالیا و دامنه های همسایه. پس از جنگ جهانی اول انگلیسی ها اورست را هدف ویژه خود قرار دادند. در همین حال ، کوهنوردان سایر کشورها در حال صعود بسیار موفق از دیگر قله های بزرگ هیمالیا بودند. یک تیم اتحاد جماهیر شوروی قله استالین (7495 متر) را صعود کرد - بعداً به آن تغییر نام دادقله کمونیسم و سپس قله ایمنی اسماعیل سامانی - در پامیر در سال 1933 ، یک حزب آلمانی موفق شدسینیولچو (6،888 متر) در سال 1936 ، و انگلیسی ها صعود کردند ناندا دوی (25،646 فوت [7،817 متر]) همان سال. در 1940-1947 آلپ مجله از لندن ، یک وقایع قابل اعتماد از صعود، ذکر شده برای اولین بار هیچ قله صعود-بازتابی، البته، از الزامات از جنگ جهانی دوم .
در دهه 1950 یک سری صعودهای موفق کوهستانی در هیمالیا رخ داد: اولین صعود توسط فرانسوی ها آناپورنا I (26545 فوت [8،091 متر]) در ژوئن 1950 ،Nanga Parbat (26660 فوت [8126 متر]) توسط آلمانی ها و اتریشی ها در سال 1953 ،کانچن جونگا (8586 متر) توسط مهمان انگلیس در مه 1955 ، وLhotse I (5815 فوت [8516 متر]) توسط سوئیس در سال 1956. علاوه بر این ،K2 در رشته کوه Karakoram ، در 28251 فوت (8،611 متر) دومین کوه مرتفع جهان ، برای اولین بار توسط دو کوهنورد ایتالیایی در ژوئیه 1954 مقیاس بندی شد ، فراتر از همه ، موفقیت انگلیس درکوه اورست (8،850 متر) ؛ به یادداشت محقق مراجعه کنید : ارتفاع کوه اورست ) - هنگامی که یک زنبوردار نیوزیلندی ،ادموند (بعداً سر ادموند) هیلاری و راهنمای تبتیتنزینگ نورگی در 29 مه 1953 بر فراز قله های جهان ایستاد - لحظه اوج بود. آن لشکرکشی که توسط سرهنگ هدایت می شدجان هانت ، هشتمین تیم در 30 سال تلاش اورست بود ، و همچنین سه اکتشاف شناسایی انجام شده بود.
یک حزب اتریشی به قله چو اویو (8201 متر) ، در اکتبر 1954 دقیقاً در غرب اورست ، در مه 1955 یک حزب فرانسوی موفق شد همه اعضای خود و یک راهنمای شرپا را به قلهماکالو 1 (27766 پا [8463 متر)، یکی دیگر از همسایه اورست. اعزامی انگلیس که در ماه مه 1955 از کانچن جونگا صعود کرد ، که اغلب یکی از دشوارترین چالش های کوهنوردی در جهان محسوب می شود ، توسطچارلز ایوانز ، که معاون رهبر اولین صعود موفق به اورست بود.
از دهه 1960 ، کوهنوردی دستخوش تحولات متعددی شد. پس از صعود قله ها ، تأکید به جستجوی مسیرهای فزاینده دشوار در بالای کوه به قله ، مانند دوران طلایی صعودهای آلپ منجر شد. یک نمونه قابل توجه صعود در سال 1963 توسط غرب غربی اورست توسط دو عضو اولین تیم آمریکایی بود که کوه را صعود کرد. علاوه بر این ، چهره های صخره ای عمودی یا به اصطلاح غیرممکن با استفاده از کمک های مصنوعی تازه توسعه یافته و تکنیک های پیشرفته کوهنوردی مقیاس بندی می شوند. چهره صاف و عمودی گرانیت در صعودهایی که روزها یا حتی هفته ها به طور هم زمان انجام می شد ، غلبه کرد - به عنوان مثال ، تسخیر 27 روزه کوهنوردان آمریکایی در سال 1970 در محوطه 3،600 فوت (1100 متری) جنوب شرقی یکپارچه گرانیتال کاپیتان در پارک ملی یوسمیتی در محدوده سیرا نوادا آمریکای شمالی . از دیگر پیشرفتهای قابل توجه می توان به افزایش سبک "آلپ" برای صعود به بلندترین قله ها اشاره کرد ، جایی که کوهنوردان مقدار کمی تجهیزات و لوازم را حمل می کردند و به باربرها و سایر پشتیبانی های خارجی اعتماد نمی کردند و افزایش تعداد افراد در حال بالا رفتن افزایش بدون استفاده از اکسیژن مکمل.
تکنیک
در حالی که لازم است یک کوهنورد کامل در هر سه مرحله این ورزش - پیاده روی ، سنگ نوردی و روش برف و یخ مهارت داشته باشد - هر یک کاملاً متفاوت است. در این گروه ها تنوع زیادی وجود دارد و حتی ماهرترین کوهنوردان در هر یک از درجات مختلف صلاحیت دارند. کوهنوردان خوب به این تعادل می رسند که با توانایی ها و رویکردهای جسمی و روانی آنها همخوانی داشته باشد.
پیاده روی عنصر اساسی همه کوهنوردی ها است ، زیرا در انتها کوه ها با قرار دادن یک پا در مقابل پای دیگر بارها و بارها بالا می روند. سخت ترین ساعت ها در کوهنوردی ساعاتی است که در پیاده روی کوه یا دامنه های پایین کوهپیمایی یا کوهنوردی آهسته ، ثابت ، ساعت به ساعت می گذرد.
سنگ نوردی ، مانند پیاده روی ، در نوع خود ورزشی است که به طور گسترده مورد استفاده قرار می گیرد. موارد ضروری سنگ نوردی اغلب در صخره های محلی ، جایی که کار گروهی کوهنوردی ، استفاده ازطناب ، و پیش نیازهای هماهنگ کنترل و ریتم تسلط پیدا می کند. طناب ، لنگر مصنوعی وکارابین (یا پیوند ضربه محکم و ناگهانی ، یک حلقه یا حلقه فلزی که می تواند درون لنگر گیر شود و ممکن است از طریق آن طناب عبور کند) در درجه اول به عنوان عوامل ایمنی استفاده می شود. یک استثنا در کوه نوردی رخ می دهد ، که در آن رهبر توسط یک سری لنگرها و کارابین هایی که از طریق آنها طناب عبور می کند ، به طور منطقی پشتیبانی می شود. سپس وی در حالی که به آرامی به سمت بالا حرکت می کند تا لنگر دیگری قرار داده و مراحل را تکرار کند ، توسط هم کوهنوردان بر روی طناب پشتیبانی می شود.
از لنگرها به جای فراوانی ، با اختیار استفاده می شود. لنگرها شاملچوک ، که قطعه کوچکی از فلز شکل است که به طناب یا کابل سیم متصل شده و با دست در داخل شکاف سنگ قرار دارد. piton ، که یک سنبله فلزی است ، در یک انتهای آن یک چشم یا حلقه وجود دارد ، که به صورت کوبیده می شود. پیچ ، که یک میله فلزی است و در سوراخ سوراخ شده توسط کوهنورد کوبیده می شود و سپس یک آویز به انتهای نخ دار آن باز می شود. و "دوست" ، که نوعی خفه کردن با دستگاه کمینگ است که به طور خودکار با ترک تنظیم می شود. از لنگر بندرت بعنوان دستگیره یا پایه استفاده می شود.
برای اکثر کوهنوردان ، دست و پا به تنهایی ضروری است ، زیرا بیشتر کارها را پاها انجام می دهند. مفهوم ساده لوپرس مبنی بر اینکه کوهنورد باید از نظر بازو و شانه فوق العاده قوی باشد ، فقط در شرایطی مانند مذاکره در مورد پیش آمد جدی وجود دارد. به طور کلی ، از دست ها برای تعادل ، از پا برای پشتیبانی استفاده می شود. از دست و بازو برای کشیدن کوهنورد به بالا صخره استفاده نمی شود.
تعادل ضروری است و وزن بدن تا جای ممکن مستقیماً روی پاها نگه داشته می شود و کوهنورد همانطور که سنگ اجازه می دهد قائم باقی بماند. یک موقعیت ایستاده کوهنورد را قادر می سازد تا از پنجمین عنصر کوهنوردی ، چشم ها استفاده کند. مشاهده دقیق همانطور که هنگام صعود به صخره می توانید بسیاری از تقلا های بیهوده را برای پایه ها نجات دهد. سه نقطه تماس با سنگ معمولاً حفظ می شود ، یا دو دست و یک پا یا دو پا و یک دست. پرش برای نگهدارنده بسیار خطرناک است زیرا هیچ فاکتور ایمنی را مجاز نمی داند. کوهنوردی ریتمیک با توجه به سختی زمین ممکن است کند یا سریع باشد. ریتم به راحتی تسلط پیدا نمی کند و پس از دستیابی به آن ، به علامت یک کوهنورد واقعاً خوب تبدیل می شود.
هرچه صعود سخت تر باشد ، از دست ها برای پشتیبانی بیشتر استفاده می شود. در شرایط مختلف از آنها متفاوت استفاده می شود. در یک دودکش ، یک لوله عمودی ، تقریباً استوانه ای شکل ، آنها در دو طرف مخالف یکدیگر فشار می آورند. روی دال ها ، فشار کف دست روی سنگ صاف ممکن است اصطکاک لازم را برای نگهداری فراهم کند.
صعود به پایین سنگ شیب دار معمولاً دشوارتر از بالا رفتن است ، زیرا به دلیل دشواری در دید از بالا و عدم تمایل طبیعی کوهنوردان برای رسیدن به پایین و پایین آمدن دستان خود هنگام پایین آمدن ، کار نمی کنند. راه سریع پایین رفتن از طریق طناب مضاعف در تکنیکی استراپل طناب ، که یک انتهای آن محکم یا محکم شده است ، به دور بدن کوهنورد پیچیده می شود به طوری که می توان آن را با یک دست به آرامی یا به سرعت دلخواه تغذیه کرد تا بدن به تدریج از سطح سنگ پایین بیاید.
دست زدن به طناب یک هنر زیبا است که به همان اندازه در برف ، یخ و سنگ بسیار ضروری است. طناب کافی برای بالا رفتن از زمین و طول کافی برای راپل مورد نیاز است. طناب به عنوان یک حلقه نجات بیشترین مراقبت و احترام را دارد. طناب زنی خوب فردی با ارزش در هنگام صعود است. تکنیک های درگیر به راحتی یاد گرفته نمی شوند و اصولاً از طریق تجربه تسلط می یابند. لنگرها و کارابین ها باید به گونه ای قرار بگیرند و طناب را ببندند که حداکثر ایمنی را فراهم کند و تلاش برای صعود و نزول را به حداقل برساند. این شامل طناب زدن از ترک هایی است که ممکن است گیر کند و از مکان هایی که ممکن است در مجاورت صخره ها یا پوشش گیاهی گرفتار شود. یک طناب نباید روی سنگ ناهموار یا لبه تیز قرار گیرد ، جایی که تحت کشش ممکن است در اثر اصطکاک آسیب ببیند یا در اثر سقوط سنگ بریده شود. استفاده از کلاه ایمنی هنگام کوهنوردی ،
تغییر مداوم شرایط برف و یخ از مهمترین خطرات کوهنوردان است. کوهنوردان خوب باید از شرایط برفی شناخت صمیمی داشته باشند. آنها باید قادر به تشخیص شکافها پنهان، سقوط بهمن بالقوه آگاه باشند، و قادر به با خیال راحت گذشتن غلظت روی حیله و تزویر یا خطرناک از برف یا یخ است. در روش برف و یخ ، استفاده ازتبر یخی به عنوان یک مکمل برای کوهنوردی بسیار مهم است. متشکل از یک چسب و مضراب در انتهای شافت و یک سنبله در سر دیگر ، برای برش پله ها در یخ ، کاوش شکاف ها ، گرفتن کمک مستقیم در شیب های تند ، دستیابی به تعادل در صورت لزوم ، دستگیری یک اسلاید و محکم کردن طناب (برش زدن).کرامپون ها (مجموعه سنبله هایی که می توانند در کف بوت بند بند شوند) برای جلوگیری از لغزش در نظر گرفته شده اند و در دامنه های تند برف و یخ و در پله های بریده شده مفید هستند. با گاز گرفتن روی سطح ، پیشرفت را در جایی که چکمه به تنهایی انجام نمی دهد امکان پذیر می کند. در بسیاری از دامنه ها ، کرامپون ها نیز برش پله ها را غیرضروری می کنند. در برف و یخ بسیار دشوار ، از گودال های یخ و کارابین استفاده می شود. وقتی پیتون ها رانده شوند ، اجازه می یابند تا در جای خود یخ بزنند.
در کوهنوردی از دامنه های طولانی برف ، یک کار خسته کننده ، ضروری است که یک سرعت آهسته و ریتمیک ایجاد کنید که برای مدت طولانی پایدار باشد. مطلوب است که در اوایل روز هنگامی که برف در شرایط سخت قرار دارد کوه را شروع کنید. مانند تمام مراحل کوهنوردی ، قضاوت هنگام درگیر شدن با برف ویخ نوردی . طول صعود ، ماهیت هوا ، تأثیر گرمای خورشید بر برف و یخ و خطر بالقوه بهمن باید در نظر گرفته شوند.
سازمان اساسی این ورزش ، باشگاه کوهنوردی یا صخره نوردی است. هر ملتی با کوهنوردان کلوپ های خاص خود را دارد که در میان آنها کلوپ آلپاین در بریتانیا بزرگ ، که در سال 1857 تاسیس شده است ، احترام ترین آنها است. بیشترین تعداد کلوپ در کشورهای آلپ ، جزایر انگلیس و آمریکای شمالی دیده می شود . باشگاه های بزرگ کوهنوردی به طور مستمر در حمایت مالی از اعزام های بزرگ شرکت می کنند. بیشتر باشگاه ها گزارش ها ، مجلات یا بولتن های سالانه یا دوره ای را منتشر می کنند.